معرفی و چند شعر از بورخس...

 

گرچه بورخس، نويسنده‌ی آرژانتيني صدها شعر سرود، داستان نوشت و مقاله منتشر كرد، ولي او رماني ننوشت. بورخس را مي‌توان يكي از نويسندگان جهان سوم به شمار آورد. او براي ادبيات كشورش همچون يک بزرگ علوي براي ما است. بورخس چون هومر نيمي از عمر طويل خود را كور و نابينا بود. او در جواني تحت تأثير ادبيات انگليسي واقع گرديد، چون مادربزرگ‌اش تبعه‌ي انگليس بود.

« خورخه لوئیس بورخس (Jorge Luis Borges) ‏ (۱۸۹۹ - ۱۹۸۶) نویسنده، شاعر و ادیب معاصر، از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین است. شهرت وی بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. از کودکی تحت پرورش محیط خانه از علاقه‌مندان جدی ادبیات شد. سال‌ها بعد به عنوان استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس منصوب شد. قبل از آن رئیس کتابخانه ملی آرژانتین هم بود. وی هیچ گاه به گونه ادبی رمان علاقه‌ای نداشت. داستان کوتاه‌های وی انقلابی در فرم داستان کوتاه کلاسیک ایجاد کرد. بعدها منتقدین از وی به عنوان نویسنده پست مدرن نام بردند. با اینکه بارها نامزد جایزه نوبل ادبیات شد اما هیچگاه آن را دریافت نکرد. برخی از آثار او نیز به فارسی ترجمه شده‌اند

 

یک بار دیگر

 « اگر بتوانم یک‌بار دیگر زندگی کنم
    می‌کوشم بیشتر اشتباه کنم
    نمی‌کوشم بی‌نقص باشم.
    راحت‌تر خواهم بود
    سرشارتر خواهم بود از آن‌چه حالا هستم
    در واقع،...»

ادامه مطلب...

یک دستان کوتاه و یک شعر زیبا........

این بار دو تا لینک -البته بدون اجازه -می زارم  ...........امیدوارم لذت ببرید......

 

هدایت

بهرام بیضایی

  

«عصر 7 آوريل 1951م  و 18 فروردين 1330ايراني؛ پاريس
در عصر ابريِ دل‌گرفته، وقتي صادق هدايت، نويسندة چهل‌وهشت سالة ايراني، مقيم موقت پاريس، به سوي خانه‌اش در محلة هجدهم، كوچة شامپيونه، شماره 37 مكرر مي‌رود، دو مرد را مي‌بيند كه بيرون خانه‌اش منتظرش هستند. آن‌ها ازش مي‌پرسند كه
...»

 ادامه مطلب...

هشتمین نمایشگاه کتاب هرمزگان...

اندر احوالات نمایشگاه بزرگ ! کتاب بندرعباس....

 

از تبلیغات گسترده داخل شهر گرفته تا نقل محافل بودن ( تو محل کار و جمع دوستان و خانواده و..)  در این یک هفته ی گذشته تا ترافیک ماشین ها و مردم اطراف درب ورودی محل نمایشگاه و تا ..... همه و همه باعث شد که ما هم بتونیم در آخرین روز برگزاری یه سری به اونجا بزنیم..

 

چند تا بساط دست فروشی تو پیاده رو  و غرفه های تنقلات  بیرون از محوطه اصلی  و همین طور صف خرید کارت مخصوص تخفیف  از شلوغ ترین قسمت های نمایشگاه بود...

نمایشگاهی که  اینقدر زود چهار ردیف شو تموم کردیم که  یاد اون جوک های بی مزه ی بی سر وته افتادیم  یا جشنواره فیلم های کوتاه اردیبهشت که بعد از تماشا یهو می گفتی اِ تموم شد....یعنی همه ش همین بود..این که سروته نداشت... یا ما عقلمون نم کشیده و نمی تونیم درک کنیم یا....

کتاب.... کتاب خوانی..... اصلا به چه درد می خوره؟؟؟؟!!!!!

 راستی نمایشگاه به این آبکی تا حالا دیده بودین؟

انتشاراتی های جدید با اسم های عجیب و غریب که فکر کنم از لبنان (حزب الله)  و افغانستان (طالبان) و عراق ( کربلا و سامره و...) .....اینا ، دعوتشون کرده بودن....

کتاب فروشی های شهر با کتاب های رو دست موندشون ....

چند تا غرفه کتاب زبان خارجی با کتاب های همیشگی ( 504 واژه و دیکشنری آکسفورد چاپ 20210 – دو هزارو بیست وده- کتاب intro   و آموزش زبان در خواب و نصرت و ....)

کتاب های بچه ها هم که معلوم نبود کجا و تو کدوم ردیف و کدوم غرفه باید دنبالش بگردی...

غرفه ها شده بودن مثل بقالی های لب جاده که همه چی توشون پیدا می شه   .... یعنی هر چی لازم داشته باشی....

دو سه تا رمان چند نمونه آموزش آشپزی چند جلد دیوان شعرا  نقشه بازی و سرگرمی....مث دکه نشریاتی ....

اون غرفه ها که گفتم معلوم نبود از کجا اومدن ! تقریباً نصف بیشتر نمایشگاه رو تصرف کرده بودن..... خوبی ش هم این بود که کار امثال منو راحت کرده بودن و مسیرمو می فهمیدم... اون قسمت سالن که سخن رانی و همایش حماسه ی عاشورا - ببخشید  9 بهمن- و... هم باعث می شد یه جای خلوتی برای قرار گذاشتن و قدم زدن _ البته با چشم و گوش بسته _   پیدا بشه و مردم هاج و واج نمونن که کجا منتظر همراهشون باشن....

خلاصه این نمایشگاه نه تنها مفید نبود بلکه  تو این سرما و بی بارونی و شیوع بیماری ها از نظر سلامتی برای مردم  مضر هم  بود.... ( کاش وزارت بهداشت بیشتر به این چیزا توجه می کرد ..جون مردمه خانم  شوخی که نیست... اگه یکی از اون خارجی ها یه بیماری بدِ مسری داشت چی؟! ...کی جواب این همه مبتلایان رو می داد؟ ها؟ اصلاً کی به این اجنبی ها مجوز داده که بیان غرفه اجاره کنن؟ حالا پولشو بدن یا ندن اونش دیگه به ما ربطی نداره... )

حرف آخر اینکه کاش نمایشگاه جوری بود که آدم دلش می خواست ده دور بزنه و تموم نشه...

کاش اینقدر کتاب خوب از انتشاراتی ها نویسندگان و مترجم ها ی خوب داشت که آدم گیج می شد کدوم رو بخره ..... نه اینکه به زور خودتو راضی کنی تا دست خالی از اونجا خارج نشی.....چون کتاب بهترین دوست ماست...و نباید تنهاش بزاریم.....

 

11/10/1389 

یادمان شاعر و نويسنده :  حسن کرمی

 یادمان حسن کرمی در بندر عباس برگزارشد:

همیشه دیر خواهد بود/ وقتی برگردی دست های من تمام خواهد شد ... در همین شعرها است که به گفته ی شاپور جورکش پرپر روح و پاره های جان شاعر ماوا گرفته اند، امروز همان گونه که باباچاهی گفته بود، با غرور، شعرهایش را مرور می کنیم. شاید شاملو شعر او را در چشمان دانش آموزان سیاه کوچکی دیده بود که دست اجبار آنها را از مهربان آموزگارشان جدا کرد و نگذاشت پیام شاملو را - که می خواست از پرنده ها و علف و از به انتظار نشستن پیغمبری که معجزه اش آشتی دادن آب و آتش باشد، سخن بگوید- به گوش سیاهان کوچکش برساند.

همیشه دیر خواهد بود ...

از رامي و موسيقي هرمزگان...

از رامي و موسيقي هرمزگان...  

نحوه ي تأثير گذاري ابراهيم منصفي بر موسيقي و ترانه ي هرمزگان ،  ازجمله مواردي است كه مي توان از منظري بر ان نگريست.

يكي از كارهاي بزرگي كه اين بزرگ مرد جنوب انجام داد ، شناساندن موسيقي جهان و معرفي آن به اين خطه و همين طور معرفي موسيقي هرمزگان به خارج از مرزهاي استان و حتي كشور بود.

رامي در اين مورد نقش يك رسانه را به تنهايي بر دوش مي كشد! در زماني كه مسؤولان فرهنگي ما توجه و علاقه اي به اعتلاي موسيقي _ از نوع خوب اش - و شناخت آن به جامعه را نداشته و ندارند! و رسانه ها ، مدارس و نهادهاي دولتي ، جامعه را به سويي ديگر! سوق مي هند، من به عنوان علاقه مند هنر ، منصفي را هنرمندي رسانه اي مي دانم.  ( يعني رسانه اي زنده و پويا.)

كافي است نگاهي به آهنگ ها و اجراهاي او بيندازيم. او در اجراي ترانه هاي فوق العاده دلنشين خود  در تعدادي از آن ها از آهنگ هاي آهنگسازان خارجي و همين طور تم ها و ريتم هاي موسيقي سرزمين هاي ديگر مانند موسيقي آمريكاي لاتين به خصوص شيلي  و فلامنكوي اسپانيا استفاده نموده است.

نحوه ي آشنايي خود من و چند تن از دوستانم با اين موسيقي ها از طريق رامي  شكل گرفت و باعث  شد  سليقه ي موسيقايي خاصي در ما شكل بگيرد. واين را هميشه مديون آشنايي با رامي و دنياي زيباي او هستيم.

دنيايي سرشارازعشق وآرزوي آزادي...

در زير به بعضي آهنگ ها و منبع  اقتباس موسيقي آنها اشاره مي كنم :

نام ترانه ي اجرا شده                                        منبع اقتباس 

خاطره ( آواز از مه ، گفتار از مه)             « رقصهاي مجار » اثربرامس 

گل داوودي                                                    آهنگ « لابويم »

گپ شو ( شو تارن)                               آهنگ « لا ماما » از شارل آزناور

شو آهنگ ( از اُ شو كه چشُم وازِت)              آهنگ « La Olvidada » ‌‌                                                               اثرآتاهوآلپا يو پانكويي

لبخند ( خوشا فصلي)                                 موسيقي آمريكاي لاتين

هواي تازه                                                   موسيقي فلامنكو

و به نظر من ترانه ي « غمگنانه » ( تو كجايي مه كجايم ) كه لحن آوازي آن به آهنگي  دلنشين از نوع موسيقي كلاسيك مي ماند.و بايد به اصل آهنگ «  La Olvidada » یوپانكويي گوش دهيم و سپس به اجراي رامي ،تا به هنر او پي ببريم  آن جا كه چه زيبا  با افزودن شاخ و برگهايي ، از يكنواختي خود را مي رهاند.زيبايي حس و حال و شوريدگي آواز رامي در اجراهاي گفته شده در بالا ، توجه و دقت ما را به جستجوي سرچشمه هاي موسيقي آن هامي كشاند.

آري ما در ساحل بندر با زمزمه اين آهنگ ها به بي كرانگي درياي موسيقي پي برديم. و ازآن پس شناختيم : برامس ، باخ ، شوپن ، بتهوون ، موزارت ، چايكوفسكي، یوپانكويي ، پاكو دلو چيا ، خوان مارتين ، شارل آزناور ، ويكتور خارا و ....

رامي هرگز خود و ترانه هاي زيباي بندري اش را اسير موسيقي خاصي نكرد-  موضوعي كه اين روزها در اجراهاي نوازندگان وخواننده هاي جوان هرمزگاني زياد به چشم مي- خورد. و او در استفاده از بلوز، راك، ريتم هاي تانگو و آفريقايي واسپانيايي به طرز هنرمندانه اي آنها را دروني كرده ، بدون اينكه  از سرچشمه و ذات بندري خود دور بماند، نوعي از موسيقي ناب و  فولكلوريك را به ما ارائه مي كند.

پس بر خلاف بعضي ها كه استفاده منصفي از اين موسيقي ها را ضعف او مي دانند ، من اينجا  محكم بر اين عقيده استوارم كه يكي از برجسته ترين كارهاي او همين اجراهاست و اگر اين را ضعف بدانيم واقعن از درِ بي منطقي داوري كرده ايم. بايد توجه اين افراد را به بيش از شصت ترانه اي كه رامي با آهنگ ها و لحن هاي آوازي خود  آن ها را اجرا كرده، جلب كنم تا  به زيبايي موسيقي بديع و بكري كه او براي آينده گان فراهم نموده ،پي ببريم كه چگونه او با آن بضاعت ودرنبودامكانات امروزي، يك تنه موسيقي هرمزگان را مدرنيته مي كند.

 

در صورت هر گونه اشتباه در ذكر منابع موسيقي ها خوشحال مي شوم دوستان به ياري بشتابند. 

هنرمندان هرمزگان و تأثيرآنها - ابراهيم منصفي (رامي)...

هنرمندان هرمزگان و تأثيرآنها - ابراهيم منصفي (رامي)...


يكي از هدفهاي ما (آفرينه) معرفي و نگاه دوباره به كساني است كه به نظر ما تأثير فراواني بر فرهنگ و هنر استان هرمزگان داشته اند.

اگر به تاريخ رجوع كنيم ، متوجه خواهيم شد اين افراد انگشت شمارند!جداي از تمام تعصبات جانبدارانه ، شايد به نقد برخي از هنرمندان نيز بپردازيم...

و از اكنون آمادگي خود را براي پذيرش هر گونه انتقاد و نظر منطقي و سازنده اعلام مي داريم!

بر همين اساس بارها و بارها ازابراهيم منصفي (رامي) سخن خواهيم گفت... چرا كه او از شخصيت هنري چند وجهي برخوردار بود.ودر زمينه هاي مختلف هنري مانند : موسيقي( آواز خواني و تنظيم و اجراي ترانه هايش )،ادبيات ( شعر ، ترانه و داستان ) و سينما( بازيگري و نويسندگي)سرآمدبود. والبته تأثير گذار و زمينه ساز هنر مدرن در اين وادي.