ترجمه "آرامش" به انگلیسی

peace, rest, serenity بهترین ترجمه های "آرامش" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: من در خانه آرامش دارم. ↔ I have peace at home.

آرامش noun دستور زبان
+ اضافه کردن

فارسی-انگلیسی فرهنگ لغت

  • peace

    noun

    tranquility, quiet, harmony; absence of violence [..]

    من در خانه آرامش دارم.

    I have peace at home.

  • rest

    noun

    peace, freedom from trouble, tranquility

    یک شب برایش شعری از تنیسون خواندم، چون ریتم و آهنگ شعرهایش آرامش بخش به نظر میآمدند.

    I'd been reading Tennyson to her one night, because the flow and rhythm of his poetry seemed restful.

  • serenity

    noun

    اکنون از پنجره خم شد فقط روشنی بود و نظم و آرامش.

    Now she leant out of her window all was light, order, and serenity.

  • ترجمه های کمتر

    • calmness
    • quiet
    • tranquillity
    • repose
    • quietness
    • tranquility
    • calm
    • peacefulness
    • chill out
    • relief
    • ease
    • equanimity
    • quietude
    • relaxation
    • poise
    • placidity
    • alleviation
    • alleviat
    • heartsease
    • mollification
    • soundlessness
    • equilibrium
    • sedation
    • truce
  • ترجمه‌های ایجاد شده الگوریتمی را نشان دهید

ترجمه خودکار " آرامش " به انگلیسی

  • Glosbe

    Glosbe Translate
  • Google

    Google Translate

ترجمه با املای جایگزین

ارامش
+ اضافه کردن

فارسی-انگلیسی فرهنگ لغت

  • calmness

    noun

    بذار بره به دوبلين تا تو بتوني تو ارامش دوباره بهش فکر کني.

    Let him go to Dublin then you can use the calm to consider.

  • assuagement

    noun
  • impassiveness

    noun
  • ترجمه های کمتر

    • impassivity
    • imperturbability
    • imperturbableness
    • peaceableness
    • peacefulness
    • sedateness
    • staidness
    • subsidence
    • tranquility
    • placidly
    • stillness
    • placidity
اضافه کردن

ترجمه های "آرامش" به انگلیسی در زمینه، حافظه ترجمه

در حالیکه چشمانم این ور و او نور میچرخید لبخندی از سر آرامش زدم
I give a relaxed little laugh, my eyes darting about the foyer.
جا سپر دور شده بود و تمام احساسهای آرام و آرامش بخش با او رفته بود.
Jasper was far away, and all the peaceful, relaxed feelings were gone with him.
به خوابت آرامش میده.
You'll sleep peacefully.
بگذارید که کمی آرامش به درونتان نفوذ کند.
let a bit of peace seep into your bones.
اما غمگین به ساحل که در هالهای از آرامش فرو رفته بود خیره شد.
but looked doggedly and sadly at the shore, wrapped in its mantle of peace;
وقتی آقای کالینز نبود، واقعاً همه جا آرامش و آسودگی موج میزدـ و الیزابت از رضایت آشکار شارلوت میفهمیدکه خیلی وقتها لابد نبودن آقای کالینز را مغتنم میداند.
When Mr. Collins could be forgotten, there was really an air of great comfort throughout, and by Charlotte's evident enjoyment of it, Elizabeth supposed he must be often forgotten.
آرامش و خونسردی که ادوارد به خاطر بلا سعی میکرد حفظش کنه، خیلی شکننده به نظر میرسید
The composure he was trying to keep up for Bella was shaky.
آرامش یعنی کسب و کار من به رونق برسه
Peace means my business would flourish.
این روزها دوستی که این طور به او آرامش ببخشد کمتر پیدا میشد.
Very comforting, for she had so few friends these days.
يه احظه آرامش دوست من.
Just a moment's peace, my friend.
ما نمیتونیم کاملاً احساسات تو رو درک کنیم، ولی یَهُوَه تو رو کاملاً درک میکنه و بهت آرامش میده.
We can’t understand exactly how you feel, but Jehovah does and will keep raising you up.
چگونه افراد بسیاری از دور و نزدیک با آرامش آشنا میشوند؟
How are many far and near coming to know peace?
حتی بهتر از آن، صلح و آرامش خدایی به معنای آن است که دیگر بیماری، درد و اندوه و مرگ وجود نخواهد داشت.
Better still, God’s peace means a world without sickness, pain, sorrow, or death.
من فقط می خوام زنم رو در آرامش دفن کنم.
Please, I just want to bury my wife in peace.
۳ و چنین گذشت که دویست و هفتاد و شش سال گذشته بود و ما فصل های آرامش بسیاری داشتیم؛ و ما فصل های جنگ و خونریزی سنگین بسیاری داشتیم.
3 And it came to pass that two hundred and seventy and six years had passed away, and we had many seasons of peace; and we had many aseasons of serious war and bloodshed.
ان آرامش خاطری که آزمایش طولانی عجز مردم از فهم و ادراک و حماقت درمانناپذیرشان به یک هنرمند واقعی میبخشد در او نبود.
He had none of that serenity which the true artist gains from the mournful experience of long misunderstanding at the hands of men and their incurable stupidity.
فرزندان چگونه میتوانند آرامش خود را حفظ کنند؟
What will help children to stay calm?
آرامش یعنی هیچی عوض نشه
Peace... means only that nothing will change.
شاید به شما کمک کرده است تا علاقهمندی را بیابید و کتاب مقدّس را به او تعلیم دهید یا به شما آرامش خدایی داده است «که فراتر از تمامی عقل است.»
He might have enabled you to conduct a new Bible study or helped you to receive “the peace of God that excels all thought.”
شاید یافتن دوستی یا استوار کردن دوستیتان با کسی، یادگیری مهارتی جدید یا مشغول کردن خود با سرگرمیای خاص به شما موقتاً آرامش بخشد.
You may find temporary relief by forming or strengthening friendships, learning new skills, or engaging in recreation.
او بود که موجب شد پشتبام خانهی معشوقهاش پتراکوتس را شیروانی کوب کنند تا در زمان ریزش باران به جهت ایمنی سقف، آرامش بیشتری داشته باشند و از صدای برخورد قطرات باران با آن لذت ببرند.
simply to roof Petra Cotes's bedroom with them and to take pleasure in the feeling of deep intimacy that the sprinkling of the rain produced at that time.
این فکر به من آرامش میداد.
' It made me feel secure.
به دليل اينکه باهاش حرف زد, سعي کرد بهش آرامش بده
because she talked to him, tried to make him feel better
باعث ميشه احساس خوب و راحت و آرامش بكني
makes you feel nice, relax, calm
□ چرا سازمانهای بشری از برقراری صلح و آرامش پایدار عاجز ماندهاند؟
□ Why do human agencies fail in trying to usher in lasting peace?